افسانه بافی های تاریخی
مغلطه ها و مغالطه های آقای بهرام مشیری
باتوجّه به اینکه برخی افرادمنسوب به «جبههء ملّی» برای نقد کتاب «آسیب شناسی یک شکست» به سخن فردی بنام «استاد بهرام مشیری»!! استناد می کنند، لازم دیدم که پاسخ به سخنان بهرام مشیری را ( به نقل از یکی از برنامه های تلویزیون پارس) خدمت تان بفرستم تا دوستداران تاریخ ایران بدانند که « استاد این افراد» مانند خودِ آنان، تا چه پایه از تاریخ ایران بی اطلاع است.
پاينده ايران
همايون محمدی
مغلطه ها و مغالطه های آقای بهرام مشیری
بازیِّ چرخ بشکندش بیضه در کلاه
آنکس که عرض شعبده با اهل راز کرد
(حافظ)
من نمی دانم که آقای مهندس بهرام مشیری، تحصیلاتش چیست؟ و «مهندس» در کدام رشتهء دانشگاهی است، (طبق سایت مبارک،ایشان ظاهراً «افسر اخراجی ارتش [شهـربـانی - در يکی از کلانتری های شهرستان مراغه در آذربايجان] و متخصّص در امور «هیروشیما» هستند!!!) اینکه این دو شغل چه ربطی با تاریخ و فرهنگ ایران یا «سرزمین جاوید» دارد؟ اللــهُ اعلَم!، ولی، در هرحال ،این فرد، « پدیده»ای است دیدنی و شنیدنی که چنان ذوبِ در افسانه بافی های تاریخی شده که ظاهراً زمام عقل و منطق واندیشه را رها کرده است:
کارِ جنون ما به تماشا کشیده است
یعنی: تو هم بیا که تماشای ما کنی!
آقای مهندس مشیری، علاوه بر «ساخت و ساز»های دیگر، ظاهراً استادِ مُغالطه نیز هست و می دانیم که مغالطه به منظور شُبهه انگیزی و به غلط انداختن مخاطب است. از آخرین مطالعه های آقای بهرام مشیری این است:
ایشان در نقد کتاب استاد جلال متینی و سلسله مقالات دکتر علی میرفطروس دربارهء دکتر محمّد مصدّق، «افاضه» کرده که:
1- «اصلاً این آقای دکتر متینی کیست؟ چند تا کتاب نوشته؟ مگر می شود که آدم رئیس دانشکدهء ادبیّات مشهد باشد امّا حتّی یک کتاب ننوشته باشد و ...».
نمی دانم که آقای مشیری، خود، چکاره است؟ و تا حال چند کتاب و تحقیق ارزشمند منتشر کرده که اینک به طلبکاری از استادی مانند دکتر جلال متینی نشسته است؟! از این گذشته: آقای مشیری، ایکاش سری به کتاب «فهرست مقالات» استاد ایرج افشار، می زد تا فهرست نام بیش از صد مقاله و تحقیق ارزشمند استاد جلال متینی را می دید. از این گذشته، قریب 26 سال انتشار فصلنامهء معتبر «ایران نامه» و «ایرانشناسی» توسط دکتر جلال متینی، خود، یک گنجینهء عظیم تاریخی و فرهنگی است. چرا و چگونه است که آقای مشیری، اینهمه را ندیده است!؟ این کینه ها و دشمنی های آخوندی با فرهنگ و فرهنگسازان ایران از کجاست و چراست؟
2- آقای مشیری،مدّعی است که: «اصلاً دکتر علی میرفطروس را نمی شناسد و اصلاً نمی داند کی هست و چه نوشته است و ...؟»
واقعاً چگونه ممکن است که فردی مانند بهرام مشیری، سال ها در همین لس آنجلس زندگی کرده باشد و سری به کتابفروشی – مثلاً «شرکت کتاب» زده باشد و در بخش مخصوص ِآثار دکتر میرفطروس، بیش از 10 کتاب چاپ شده و تجدید چاپ شدهء ایشان را ندیده باشد!؟ حتّی کتاب بسیار معروف «حلاّج» را که تاکنون بیش از 15 بار تجدیدچاپ و منتشر شده است! در رابطه با این «بی بصری»ی آقای مشیری است که سعدی گفته است:
- «تو که چراغ نبینی، با چراغ چه بینی؟!»
امّا از قدیم گفته اند که: «دروغگو کم حافظه است»، چگونه است که آقای مشیری در یکی از برنامه های اخیر خود از دکتر میرفطروس بعنوان «نویسنده و انسانی شریف» یاد می کند، ولی حالا می گوید: وی را نمی شناسد و کتابی از ایشان نخوانده است!!
آقای مهندس بهرام مشیری، مدّعی است که: برخلاف نظرِ آقای میرفطروس، نویسندگان تاریخ یعقوبی و اخبارالطوّال، ایرانی نیستند بلکه عَـرَب می باشند و ...
باز هم – ایکاش – آقای مهندس، سری به فرهنگ های دم ِ دستی می زد تا می دید که احمدبن یعقوب اصفهانی معروف به یعقوبی اهل اصفهان بوده است و نه عَرَب!!. همچنین: با نیم نگاهی به همین فرهنگ ها، آقای مشیری می دید که: ابوحنیفهء دینوری (نویسندهء اخبارالطوّال) اهل ِ دینور Dinvar کرمانشاهان بوده و با آنکه کتابش به زبان عربی است، امّا سرشار از حسّ وطن دوستی و ایران پرستی می باشد.
امّا عجیب ترین مغالطهء آقای بهرام مشیری،اینست که مدّعی است:
- «حملهء چنگیزخان مغول به ایران، باعث رونق هنر و حرفه و تاریخ نویسی شده است ،مثل کتاب تاریخ جهانگشای جوینی و ...» این حرف آنچنان مسخره است که به سبک رفسنجانی و شرکاء بگویم: استقرار جمهوری اسلامی در ایران، باعث رونق هنر و فرهنگ و تاریخ نویسی در این کشور شده است!!
آقای مشیری – باز – اگر نگاهی به کتاب ملاحظاتی در تاریخ ایران، نوشتهء دکتر علی میرفطروس، می کرد در صفحات 17-20 همین کتاب می دید که حملهء مغولان چه نتایج شوم و هولناکی بر تکامل تاریخی و فرهنگی ایران باقی گذاشته است. در عرصهء تاریخ و فرهنگ و هنر، همین «تاریخ جهانگشای جُوینی»ِ (مورد اشارهء آقای مشیری) می نویسد:
- « مدارس ِ درس، مُندرس، و عالِم علم، مُنطمس (نابوده شده) و طبقهء طلبه (استادان و دانش پژوهان) در دستِ لگدکوب حوادث، متواری ماندند، هنر، اکنون همه در خاک طلب باید کرد».
گفتنی است که – باز- برخلاف افاضات آقای مشیری: فرزندان چنگیزخان مغول هم نه تنها به رونق فرهنگ و تاریخ و تاریخ نویسی کمکی نکردند بلکه مثلاً به دستور هلاکوخان مغول، کتاب های کتابخانهء عظیم خزانه حکمت و خانهء فلسفه را (که حاوی هزارها جلد کتاب تاریخی، علمی و فلسفی بود) به دجله ریختند و آنچه کتب قطور بود – بجای آجر - در ساختن آخور ِاسبان مغول ها بکار بردند و جعبه های کتاب را هم تبدیل به کاهدان کردند (ملاحظاتی در تاریخ ایران، دکتر علی میرفطروس، ص35).
عطا ملک جوینی (نویسندهء تاریخ جهانگشا) در پایان گزارش خود از حملهء مغول ها به ایران، جملهء جانسوزی دارد که اشاره ای به علاّمه هائی مانند آقای بهرام مشیری می باشد. عطا ملک جوینی
می گوید:
-« اکنون بسیط زمین- عموماً – و بلاد خراسان – خصوصاً – خالی شد. کذب و تزویر را وعظ و تذکیر دانند ... هر خَسی، کسی، هر آزادی، بی زادی (بی توشته ای) و هر رادی، مردودی و هر دستاربندی، بزرگوار دانشمندی ... » (تاریخ جهانگشا، ج 1، صص 3-5، به نقل از ملاحظاتی در تاریخ ایران، دکتر علی میرفطروس، چاپ چهارم).
گفتیم که معنای اصلی مغالطه، غلط گفتن به منظور شُبه افکنی ِ خواننذه یا شنونده است ،نمونهء دیگری از مغالطه های آقای بهرام مشیری اینست که در نقد مقدّمهء کتاب «آسیب شناسی یک شکست»، گفته است:
-«در عبارتِ «شخصیّت های دلپذیرمان آنچنان پاک و بی بدیل و بی عیب اند که تن به «امامان معصوم» و « قهرمانان صحرای کربلا می زنند»... فعل «تن زدن» غلط است، زیرا «تن زدن» یعنی: «از زیرِ کار دررفتن» و ... روشن که آقای مشیری- باز - با شُعبده بازی، دو مفهوم «تن زدن» و «تن به کسی زدن» را با هم خِلط یا مغالطه کرده است زیرا «تن به فلانی زدن»، یعنی: «پهلو به فلانی زدن» یعنی: حریف و همسنگ با کسی بودن ...
نمونهء دیگری از دانش عمیق آقای مهندس بهرام مشیری!!!، در«دستور زبان فارسی» است، برای نمونه: وی – بارها – در برنامه های خود از «عمَله جات ِ استبداد» یاد کرده است و در اینهمه مدّت کسی نبود که بگوید: استاد مشیری! هر اکابرخوان ِ زبان فارسی می داند که «عمَلَه» جمع ِ«عامل» است و «عمَلَه جات» ،جمع ِ در جمع ِ در جمع است و.....غلط!
با این سطح از سواد و دانش و معرفت، ایکاش آقای مشیری، اوّل برود کمی دستور زبان فارسی یاد بگیرد و بعد، از استادانی مانند دکتر جلال متینی و دکترعلی میرفطروس، صحبت کند!
این ها، فقط چند نمونه از شعبده بازی های کسی است که می خواهد مُعرّف تاریخ و فرهنگِ « سرزمین جاوید» (ایران) باشد! ... اگر همهء سینه چاکان مرحوم دکتر مصدّق، همین شعبده بازها هستند، پس باید گفت: بدا به حال مرحوم مصدّق! وای به حال ایران! وای به حال ما!
Labels: Dr. Ali Mirfetros, Iran, Iran history, Islam, Moshiri bahram
9 Comments:
DAR YEKI AZ BARNAMEH HAYE SARZAMINE JAVID AQAYE MOSHIRI MODAEE SHOD ".. AGAR MANZUR BE SAXT O SAZ VA SAZANDEGI BASHAD HAZRATABBASI JOMHURIE ESLAMI BISHTAR AZ ZAMANE SHAH SAXT O SAZ KARDEH AST.." FEKR MIKONAM AGAR NABUDE AZADI BARAYE FAALAN SIYASI BEVIJEH DAR TEIFE CHAP VA KASANI KEH BE JANGHAYE CHERIKI VA TASSAROF SHAHR AZ TARIQ RUSTAHA RA TANHA RAHE PIROUZIE XALQ HAYE DAR BAND MIDANESTAND RA AZ KAMBUD HAYE REJIM PISHIN BEDANIM SHAYAD MATLABI BASHAD, VALI BORJ SAZIE BI RAVIYEH DAR KUCHEH HAYE 8 METRI VA MASJED SAZI BE MANZURE JASUSI DAR AHVALE MARDOM VA TA'SISE CHAHE JAMKARAN ZANANEH VA MARDANEH VA SADDE SIVAND VA RAH AHAN SHIRAZ-ESFAHAN RA BA SADDE KARAJ VA SEFID RUD VA OTOMOBIL SAZI IRAN NATIONAL MOQAYESH KARDAN AZ ENSAF BEDUR AST, AGAR QARAZ VARZI NABASHAD. FARAMUSH NAKONIM KEH REJIME AXUNDI DAR 30 SAL NAZDIK BE 1000 MILYARD DOLAR NAFTE MELLAT RA MA"LUM NIST BEH CHE QEIMAT VA CHE KASANI FORUXTEH, DAR 50 SAL REJIM AAN PEDAR VA PESAR CHAND DOLAR NAFT FORUXTIM. AZ 8 SAL JANG KEH NE'MAT BARAYE AXUNDHA BUD VA XODESHAN MOSABBEB VA TULANI KONANDEYE AAN BUDAND BOGZARIM, AXUNDHA CHEH XARJI KARDAND KEH QABELE ZEKR BASHAD? Ba dustan morovvt ba doshmanan modara.
man nemidonam ke shoma ki hastid ke in matno neveshtid darbareye aghaye moshiri.
vali kasi ke in matno mikhone motevajeh mishe ke shoma yek kine ya doshmani az in agha darid, hadafe shoma komak be ma binandegane siteton nist ke donbale haghigaht hastim,
hamatoon faghat shoar midid va bedonbale zarbe zadan be hamdige hastid.
age gharar bashe ke in hame taasoof bekhorid be khatere yek ketabo chand video az in agha pass bayad az etefaghati ke to in 31sal to iran gozashte ,che doroghha,che ketabha,che sokhanraniha,.... sakte konid!!!
moteasefam vaghean baraye hamatoon.
Atena az Denmark
توی اینترنت چیزی رو جستجو میکردم به وبلاگ شما رسیدم. من آقای مشیری رو فقط از تلویزیون دیدم و هیچ احساس طرفداری هم به ایشون ندارم. ایشون هم مثل همه ما در حرف هایی که میزنه و در نظریاتش میتونه دچار مغلطه بشه و یا اشتباه لفظی کنه. مهم اینه که شما که میخواهید کسی رو نقد کنید یک کم منصفانه تر نقد کنید. مواردی که اشاره کردید رو بر فرض درست بودن نقل قول شما از آقای مشیری باز هم دچار مغلطه زیادی هست.
اول اینکه شما ایشون رو متهم میکنید که نمیدونه آقای میرفطروس دقیقا چه سابقه مطالعاتی داشته. بعد میاد جلوتر خودتون عنوان میکنید که نمیدونید تحصیلات آقای مشیری چیه و یا اینکه چند تا کتاب نوشته! خوب برادر من خودتون هم که به همون چاهی افتادی که ادعا میکنی آقای مشیری افتاده! دوم اینکه اگر کسی در یک جا یک فعل غیر مصطلح استفاده کرد و در استفاده از اون فعل غلط زبان فارسی داشت دلیل نمیشه که آدمی باشه که نیاز داشته باشه بره به قول شما "کمی دستور زبان فارسی یاد بگیره" این حرف شما چیزی به جز مغلطه حمله به شخص نیست، مثلا این کنایه نازیبا شما "دانش عمیق آقای مشیری" بی شک سعی در خرد کردن طرف نقد شده داره! یا پاراگراف اول متن رو ببین که چقدر زننده شروع کردی:
"من نمی دانم که آقای مهندس بهرام مشیری، تحصیلاتش چیست؟ و «مهندس» در کدام رشتهء دانشگاهی است، (طبق سایت مبارک،ایشان ظاهراً «افسر اخراجی ارتش [شهـربـانی - در يکی از کلانتری های شهرستان مراغه در آذربايجان] و متخصّص در امور «هیروشیما» هستند!!!) اینکه این دو شغل چه ربطی با تاریخ و فرهنگ ایران یا «سرزمین جاوید» دارد؟ اللــهُ اعلَم!، ولی، در هرحال ،این فرد، « پدیده»ای است دیدنی و شنیدنی که چنان ذوبِ در افسانه بافی های تاریخی شده "
به اصل موضوع چه ربطی دارد که آقای مشیری مهندس در کدام رشتهء دانشگاهی است؟ هر کسی ممکنه که در کنار تحصیلات دانشگاهی خیلی مطالعات جانبی داشته باشه مثل خود بنده که تخصصم در رشته ای خارج از رشته دانشگاهیم هست.
منظور از بیان کردن متخصص امور هیروشیما چیست؟ چه کسی رو میخواهی با این لحن گول بزنی؟ کتاب "از آتن تا هیروشما"ی آقای مشیری چه ربطی به موضوع داره؟ به جز تمسخر هدف دیگه ای داشتی ار بیان این کلمات در پاراگراف اول؟
"اینکه این دو شغل چه ربطی با تاریخ و فرهنگ ایران یا «سرزمین جاوید» دارد؟ اللــهُ اعلَم!، ولی، در هرحال ،این فرد، « پدیده»ای است دیدنی و شنیدنی "
من فکر میکنم که ریط این دو شغل آقای مشیری در بی ربط بودن نقد شما کاملا آشکار است. نقد رو حداقل جوری بنویسید که خواننده بتونه به نقدتون اعتماد کنه. متاسفانه نقد شما با چنان لحن غیر منطقی و غیر آکادمیک بیان شده که خواننده به خصومت شخصی شما با نفر نقد شونده شک میکنه! یه جای اینکه اینقدر غیر منصفانه نقد کنی، جوری نقد کن که خواننده ای که متنت رو میخونه احساس نکنه بین دعوای شخصی 2 نفر گیر کرده و وقتش رو تلف کرده از خوندن نقدت. با سپاس
بهرام مشيري از همان دهاتي مياد كه ما ميايم٠كينه اين ادم از شاه فقيد از انجا مياد كه ٠اين خانواده از خوانين بودند بعداز انقلاب سفيد مقداري زياد از زمينهاي انان بين رعيت پخش شد٠بهرام كه دانشكده افسري بود از كينه دانشكده را رها وبعد به امريك رفت٠اينان از زمان قاجار خان شدند٠به همين دليل علاقه زيادي به قاجار داره٠ادم بدي نيست ولي كينه و زندگي مجردي و ترياك اين شخص را عوض كرده و دانسته باعث تفرقه بين ايرانيان است و از ظريق بحث ديني وگاه حمله به اسلام دگر عقايدش را به خورد شنونده ميده٠شادباشيد خسرو از سويد
من سخنان این مرد رو زیاد گوش میدم هیچ جا از مغول ها تعریف نکرده مگر اینکه خواسته قدرت فرهنگ ایران رو در تاثیر گذاری به سایر اقوام توضیح بده و در ضمن این رو هم گغته اگه مغول این کارهای مثبت رو کردند دلیل میشه مردم ایران الاتن اونا رو دوست داشته باشند ؟
از طرف دیگه در مورد حرفایی که در مورد پهلوی میزنه گیرم که این کینه پهلوی رو داره گیرم که معتاده اصلا هرچی زشتی هست این بابا داره آقا حرفاش منطقی هست همین پهلوی ها بودند که با اوردن استبداد ما رو تو دامن خمینی حرو زاده انداختند اگه اون ها به مردم ایران احترام میزاشتند مردم مرض نداشتند که انقلاب کنند به جای این حرفای غیر منطقی یکم بدون تعصب به مطالب نگاه کنیم
آقای همایون محمدی
دیگران در بالا پاسخ مطالب دور از اخلاق و انصاف شما را که درمورد آقای بهرام مشیری نوشته اید داده اند و جالب است که اظهار نظر شما در حالی است که شما حتا ایشان را نمیشناسید و در نهایت بیشرمی ایشان را متهم به تریاکی بودن و افسر اخراجی بودن و دیگر نقاط ضعف از جمله نا آگاهی از دستور زبان فارسی نموده اید.آقای محترم اگر شما قصدتان جانبداری از بزرگانی چون آقا میر فطروس بوده باید خدمتتان عرض کنم که از راه درستی وارد نشده اید جرا که شما بجای رد کردن اتهاماتی که ایشان به زعم شما بر آقایان متینی و میرفطروس وارد کرده اند فقط به حمله و توهین به آقای مشیری پرداخته اید. اینگونه خام و سبک (متضاد سنگین)نوشتن متداول بوده و هست. بیش از جیزی نمینویسم
فریدون علوی اوکلاهما سیتی ایالات متحده آمریکا
همان قدر که مشیری را به بی اطلاعی متهم میکنی خود نیز درباره مشیری چیزی نمیدانی
نوشتار شما از همان جمله نخست با سفسته آغاز شد. بجای پرداختن به سخن ، به سخنگو و مدرك تحصیلی اش پرداختید:
ad hominem argumentum
من هم بر این باورم که مشیری پر است از دل گرههای شاهان پهلوی از انجاکه پیوسته سخن از خانوادهای "نجیب" ایرانی میزند، آنانی کا اگر سرِ جایشان نشانده نمیشدند، ایران همسان میبود با افغانستان و خوانین همواره بر مردم ستم میکردند و همانندِ پدربزرگِ "نجیب" ایشان هرکدام ۱۹ زن داشتند، یادتان نرود که اگر انقلاب سپید رخ نمیداد، فرزندان آن دهنشینها هرگز به شهرها راه پیدا نمیکردند و ما این "طبقهِ متوسط" پویا و آموزش دیده را نمیداشتیم. اما باید بگویم نقدِ اسلامِ ایشان را بسیار دوست میدارم و بر این باورم که در کارشان بسیار توانمندند و من برای این از ایشان بسیار سپاسکزارم. اما مشیری را هم باید سرجایش نشاند از انجاکه ناجوانمردانه به همه توهین میکند و کسی هم نیست کا به او خفه شو به بگوید، مثلا بارها به انوش روان شجاعالدین شفا (کا من از و بسیار آموختم) میگوید "مردِ فرو مایه" خود به داوری بنشینید و آثار بجا مانده از شفا را بسنجید با "از اتن تا هیروشیما"! و یا این هنرمند جوان و گیلک ما "پرواز همای" را مسخره میکند چرا که خنیاکری ایشان بگوششان خوش نمیآید. و اما در باره شاهان پهلوی تاریخ به داوری خواهد نشست و اگر چه کژی و کاستی در هم پدر و هم در پسر بود، از هم اکنون مردمِ زیرک ایران به نیکی از آنان یاد میکنند و برای آنچه که در توان داشتند و برای ایران کردند سپاسگذارند.
همه چیز را همگان دانند! مشیری هم مانند بسیاری از مردمان میان مایه ی کشورمان همهچیز دان و هیچ چیزدان است! ایشان آنچنان سخنرانی میکنند که گویا برگزیده شدند برای کارشناسی تاریخ ایران و جهان + دین + ریاضی + فیزیک + شیمی + فیزیکِ هسته + شعر پارسی + مردمشناسی + فرهنگشناسی + فلسفه + موسیقی + سازنده سازهای موسیقی + تفنگ شناسی + اسب شناسی + پزشکی + روان پزشکی و و و
اندیشوران را با نوشتههایشان محک میزننند، من هر دو جزوه ایشان را که میتوان از سایتشان دانلود کرد، خواندهام و آنان را دون پایه یافتم. امیدوارم ایشان دست از دوری انداختن میانِ ایرانیان و کلپتر گوئی بردارند و اگر چیزی ارزشمند برای گفتن دارند، بنویسند همانندِ بزرگانی همچون کسروی، هدایت، شفا، میرفطروس .....
Post a Comment
<< Home